Official Memorial Blog

ساخت وبلاگ

 

 

 

 

 

 

 

باید برگشت به لحظه های رفته
باید رد شد از این پل شکسته
از حال بد این بی خبری از این شبای خسته
باید برگشت به خنده های سابق
باید بارید رو شونه های عاشق باید نفس تردیدو گرفت تو آخرین دقایق


یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمیشه

کسی که عاشقه محاله بگذره از اونکه زندگیشه

بر میگردم به شهر خالی از عشق بر میگردم بپرسم حالی از عشق
از خاطره ها چی مونده برام به جز خیالی از عشق
من دل بستم به هرچی مال من نیست به هرچی که به فکر حال من نیست
دل خسته شدم از این همه غم که بیخیال من نیست


یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمیشه

کسی که عاشقه محاله بگذره از اونکه زندگیشه
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی میرم از این همه درد به خاطر من نگو برگرد
با قلب من چه ها که نکرد نبودن تو نگو برگرد
این زخمارو به کوه بزنی به پلک زدنی میریزه
وقت بردن تو اوج نبرد به دشمنتم نگو برگرد
کجا درد تو از تنم بیرون میره چرا غمم تموم نمیشه
چه دور از من باشی چه با من تنها شی همین حال من همیشه
کجا درد تو از تنم بیرون میره چرا غمم تموم نمیشه
چه دور از من باشی چه با من تنها شی همین حال من همیشه
بی تو هوا نفس گیره قلبم بهونه میگیره هرجا بری دلم سمتت میره
تا کی خیال من باشی عشق محال من باشی تا کی برای قلبم رویا شی
کجا درد تو از تنم بیرون میره چرا غمم تموم نمیشه
چه دور از من باشی چه با من تنها شی همین حال من همیشه
کجا درد تو از تنم بیرون میره چرا غمم تموم نمیشه
چه دور از من باشی چه با من تنها شی همین حال من همیشه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مهرداد رحمتیان...
ما را در سایت مهرداد رحمتیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadrahmatiano بازدید : 78 تاريخ : جمعه 20 دی 1398 ساعت: 23:21